یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

ایام مدرسه

یادش بخیر
وقتی معلم می خواست درس بپرسه
یکی که داوطلب می شد ، یه نفس راحت می کشیدیم

دلم برا یه نفس راحت کشیدن تنگ شده


به یک استکان حرف بپیوندید


نظرات 1 + ارسال نظر
سوریا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ http://SS501LOVERS.BLOGFA.COM

آره راستش معلم حرفه همیشه از منو یه تعداد مشخصی داوطلبی میپرسید اگه اونا هم نمیومدن همه میگفتن برو من بدبختو مینداختن جلو تا از خودشون نپرسه.به وبو سر زده بوری بازم بیا راستی میشه لینکت کنم؟آخه وبت خیلی قشنگه البته قالب جدیدشم خیلی خوشگله.راستی از هر کی میخوای بگو آپ کنم.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد