یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

تو

آدم ها می آیند

زندگی میکنند

میمیرند و میروند

اما فاجعه زندگی - تو

آن هنگام آغاز میشود

که آدمی میرود اما نمی میرد

می ماند

و نبودنش در بودن - تو

چنان ته نشین میشود

که تو میمیری

در حالی که زنده ای


فقط بخاطر همکلاسی گلم یک استکان شعر


به یک استکان حرف بپیوندید


نظرات 3 + ارسال نظر
PaRi دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ق.ظ http://magicgirl.blogsky.com

منم قبلا اینو تو وبلاگم نوشتم...
خیلی قشنگه.
تو و اون یکی استکان همدیگرو میشناسین!!
چه جالب!
فنجون واستکان تازگیا رو بورسه!!
نمی دونم چرا!

پوریا دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ق.ظ http://zirekhat.blogsky.com

این شعر رو کامران (یک استکان شعر) واسم اس ام اس کرد منم گذاشتم اینجا.

آره. همکلاسیمه .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:49 ب.ظ http://dardbad.blogfa.com

بابا شرمنده کردی
گارسیا مارکز میگه:
انسان ها تو را به خاطر افکاری که می گویی به یاد می آورند نه به خاطر افکاری که نمی گویی
منم فقط میگم {{شاید باورت نشه}}
مرد خودتی نامردم خودتی


خیلی مردی . چیکارت کنم دیگه ! همکلاسیمی وگرنه جوابتو میدادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد