یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را.

+بیمارستان بفرمایید

-سلام، یه آمبولانس میخواستیم واسه آشپزخونه

... 

+چی شده پسر؟

×خود زنی کرده. 

+اسمت چیه؟ 

*ایمان. 

+چند سالته؟ 

*18

+چی شده؟! 

* قبل از سربازی با یه دختر آشنا شدم. با همه ی مخالفت ها و سختی ها، بالاخره راضی شدن به ازدواج ما دوتا. اومدم سربازی که بعدش بتونم برم سرکار. نامزدم زنگ زده، اگر تا سه روز دیگه عقد نکنیم خودمو میکشم. منم فکر نمیکردم راست بگه، بهم مرخصی نمیدادن، هرکار کردم نشد آروم ش کنم، نه موبایل دارم نه اون قدر پول که بتونم هر روز کارت تلفن بخرم. خلاصه نشد برم و همه چی رو درست کنم (اشک). 

+خب؟ حالا چته؟

*هیچی. خودکشی کرد. 


نظرات 1 + ارسال نظر
سحر خانمممممممم یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:20 ق.ظ http://maloosak.69.mu

خیلی ممنون از وب سایت خوبتون که فوق العاده عالیه....واقعا متشکرم....
شما هم به من سر بزنید واقعا دست گلتون درد نکنه،تشکرررررررررر
95616

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد