یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

فکرشم نمیکردم نوشتنش انقدر مفید باشه.

اون روز برای اولین بار بود که میخواستم در مورد سالی که میخواد شروع شه بنویسم. اولین بار بود که میخواستم به این حرف که اول سال آرزوهات رو بنویس و مطمئن باش بهشون میرسی عمل کنم. نوشتم. حالا روزهای زیادی از اولین روز سال میگذره و من آروم آروم دارم به تمام خواسته هام نزدیک میشم. خواسته هایی که روز اول با تردید و با نهایت کم توقعی نوشتم و الان بعد از گذشت بیشتر از پنج ماه میگم که ای کاش در مورد زندگیم انقدر قانع و کم توقع نباشم.

تمام شدن سربازی. اولین برنامه ای سال جاری بود که به بهترین شکل تمام شد. دومین چیزی که برام خیلی ارزش داشت پیدا کردن یه کار خوب و معقول بود که اونم به طرز عجیب و برای خودم باور نکردنی اتفاق افتاده. کمتر از سه روز که دنبال یه کار خوب میگشتم چیزی فرا تر از انتظارم نصیبم شد. کار در محیطی که دوس داشتم و همکارانی که هر لحظه تجربه ی جدیدی رو به زندگیم اضافه میکنن. خرید دوربین عکاسی یکی از اولیت های ذهنیم بود که اونم با کمک خواهر محقق شد و حالا بیشترین چیزی که ذهنم رو درگیر خودش کرده همون جمله ای بود که خیلی از دوستام بهش خندیدن. ارتقاء سطح علمی. همون چیزی که هنوز نتونستم محققش کنم و باید عظمم رو جزم کنم و برای بدست آوردنش قدم بردارم. چیزی که شاید سالهای سال هست که نمیتونم درست در سمتش حرکت کنم و امسال باید هرچه دارم رو بذارم برای بدست آوردنش.

خلاصه میخواستم بگم که هیچ روزی دیر نیست برای شروع زندگی جدید. هرچی میخوای رو روی یه کاغذ، توی موبایل یا هرجایی که میتونی هرروز ببیشنیش بنویس و به سمتش حرکت کن. مطمئن باش به هرچی میخوای میرسی. 

وقتی محبت، محبت می آفریند


همیشه با دیدن فیلم ها و تصاویر زیبای دنیای محبت به وجد میام، بغض میکنم و ذهنم درگیر میشه. 

چگونه میتوان به آرزو رسیدن کودکی سرطانی رو دید و اشک نریخت؟! چگونه میتوان انسانیت رو دید و قلبت تند تند نزند؟ 

هیچوقت نتونستم وارد بخش کودکان سرطانی بشم. هیچوقت نمیتونم فکر کنم به لحظه ی ورودم به سازمانی مثل محک. یادم که به بازدید های دانشجویی از خانه ی سالمندان می افتد دیگه اون روز، روز من نیست. چطور اون همه بغض رو تحمل میکردم؟! 

همیشه ته آرزو هام این بوده که روزی به جایگاهی برسم که بتونم سهم کوچکی از دنیای پرشور ِ محبت داشته باشم ولی محبت همیشه به کار های بزرگ نیست.

محبت شاید شاخه گلی هزارتومنی باشد.