یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

اعتراف

اعتراف می‌کنم
اعتراف می‌کنم که ضعیف هستم،

ضعیف در مقابل کسانی که دوستشان دارم.



به یک استکان حرف بپیوندید

دل به دل راه داره …

من به شدت معتقدم دل به دل راه داره … نه اینکه اگه یه نفر یه حسی رو به نفر دیگه داشت اون یکی هم همون حس رو داشته باشه، نه! دقیقا به معنای اینکه اگه یکیشون یه حسی رو داشت طرف مقابل اون حس رو درک کنه.


به یک استکان حرف بپیوندید

شاید.....

رفیق من سنگ صبور غمهام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
دلم گرفته بود همینجوری اینو نوشتم…..



به یک استکان حرف بپیوندید

تو را کم دارم!

آغوشم خسته است
شانه هایم خسته است
چشمهایم خسته است
نبضم آهسته میزند
.
.
.
.
تو را کم دارم!

 

به یک استکان حرف بپیوندید

در فاز کودکی

بچه بودم فکر میکردم هرجا میرم ماه دنبالم میاد – حیرانم کرده بود


فراموشی

به این نتیجه رسیدم اگر بخوام یه چیزی رو فراموش کنم باید تا  ته ته و عمقش بروم، یعنی اگر قرار باشه آدمی از ذهنم محو شود و فراموش حاصل شود، حالا نه فراموشی کامل، فراموشی که دیگر توی ذهنم نباشد، که فکرش آزارم ندهد، نوعی فراموشی که به زندگیم صدمه نزد، باید حل بشم، عمیق بشم، توی این آدم توی این رابطه، و برم تا جایی که حس کنم این آدم چیزی نداره برام، این آدم دیگه آدم من نیست، اون روز وقتی از خواب بلند بشم ته ذهنم یه جای خالی داره که از این خالی بودن احساس ناراحتی ندارم فقط شاید دلتنگ باشم.


به یک استکان حرف بپیوندید

چشمات یا پشمات !!!

پ و چ روی کیبورد کنار همه ، آدم نمیدونه مینویسه چشمات یا پشمات !!!

من به نبودن ها عادت دارم

اینکه نیستی عادیه ؟ لابد هست دیگه … اصن نباش .. اصن من به نبودن ها عادت دارم … اصن ایش:|

ر.ن : بعضی از هم کلاسیا .. إهِم




به یک استکان حرف بپیوندید

وقتی که آدم دق میکنه

ینی یه حالی میده وقتی تایپت تموم میشه سرتو بالا میکنی میبینی همش چرت انگلیسی شده



به یک استکان حرف بپیوندید