یکی از ترس ناک ترین جملات، این بود که "یه برگه از کیفتون بیارید بیرون"
پ.ن: دلم واسه مدرسه تنگیده است.
دلم برا یه نفس راحت کشیدن تنگ شده
حتما یادته وقتی نوشتی تو به من خندیدی ... و ندانستی من به چه دلهـــره ....... و جمله مورد علاقت که میگه غضب آلود به من کرد نگاه .
اون روز دنیا واسه من بود، دریغ از اینکه روزی همه دنیام و ازم میگیرن . اصن یکی نیس بگه من چرا اینو نوشتم ؟ هـــــا ؟
خدافظ
همیشه حرف هایی بود که بهت نگفتم . شاید این نگفته ها بخشی از وجود منه. بخشی از دنیای من. خدایا فقط تو از حرفای نگفتم خبر داری.
انگار بازم باید نگفته هامو با خدا و دلِ ابریم تقسیم کنم.
خدا که می دانست. نمی دانست؟
برگرفته از گوگل باز : shadi ghafghazi
این روزا هیچ اتفاقی هم واسم نمی افته که واستون بنویسم ... موندم چرا اینجور شده. بجاش یه عکس خوشگل میذارم